با من اندر گرفته ای کاری
با من اندر گرفته ای کاری
کان به عمری کند ستمکاری
کان به عمری کند ستمکاری
راستی زشت می کنی با من
راستی زشت می کنی با من
روی نیکو چنین کند آری
روی نیکو چنین کند آری
بعد از این هم بکش روا دارم
بعد از این هم بکش روا دارم
هیچ ممکن شود که یکباری
هیچ ممکن شود که یکباری
روزگارم گلی شکفت از تو
روزگارم گلی شکفت از تو
که به عمری چنان نهد خاری
که به عمری چنان نهد خاری
گویمت بوسه ای مرا گویی
گویمت بوسه ای مرا گویی
گفته اند این حدیث بسیاری
گفته اند این حدیث بسیاری
لیکن ار عشوه بایدت بدهم
لیکن ار عشوه بایدت بدهم
نبود یاد کرد خرواری
نبود یاد کرد خرواری
بوسه در کار تو کنم چه شود
بوسه در کار تو کنم چه شود
گر برآری به خنده ای کاری
گر برآری به خنده ای کاری
چون رخانم سیاه خواهی کرد
چون رخانم سیاه خواهی کرد
سر دندان سپید کن باری
سر دندان سپید کن باری
جان به دلال وصل تو دادم
جان به دلال وصل تو دادم
گفتم این را بود خریداری
گفتم این را بود خریداری
گفتم ار رایگانکم ندهی
گفتم ار رایگانکم ندهی
بخرندت به تیز بازاری
بخرندت به تیز بازاری